joker

the kites always rise with adverse winds

مرد

تخت گرد گرفته ای که در خیالم بسیار به رویش بودی

تکه های شکسته شده عکس هایی که نگرفتیم اما هرشب با گونه ی تر ان هارا مورور میکردم

اینه ای که هر روز به رویش سایه ای خموده چتر می افکند

هر بار سکوت و هر بار هیاهویی که تنهایی هایم به پا میکند

و از کنار پنجره باتوبودن هایم را پاک میکند

و صاف بروی قلب خاکی که روزی برای تو بود شلیک میکند 

من شدم خاکستری از خاطره هایی که هرگز ساخته نشد

من خواستمت اما با نبودن هایت  بهتر بودم

خواستنی بود از ترس بی کسی

خواستنی که در ان دنبال چیزی درون خودم میگشتم که دست نیافتنی بود

خواستنی بود از علاقه به تصرف کردن و در تصرف قرار گرفتن 

اما خواستنی بود از تشنگی

که هنگامی که به سیری إنجامید سوئهاضمه شد و

استفراق

وزمانی میرسد که تو برای لحظه ای نگاهم دلتنگی

و ان زمان روبه روی اینه برای غرورت ایستاده کف بزن 

امااین من بودم که گذشتم

و تو هم از مردانگی ات بگزر و ان را کنار بگذار

ومن زنم زنی که از سپیدی صبح تا سیاهی شب در غریبان ترین حالت چندین بار فرومیریزد

من خواستم تا بگویم




که عیسا ها زاده های مادرانی اند نه پسران پدرانی


Designed By Erfan Powered by Bayan